آموزش

چرا سین می‌کند ولی ‌جواب نمی‌دهد؟

 

تا به حال برایتان پیش آمده تا به کسی پیام بدهید، بعد متوجه بشوید پیام‌هایتان را خوانده، اما پاسخی نداده است؟ چه حالی داشتید؟ “سین بی‌جواب” چه شرایط روحی روانی را برای شما ساخته است؟ کلافه شدید؟ دست به کاری غم‌انگیز یا نامتعارف زدید؟ عصبی شدید و خشم ایجاد شده روی زندگی، عملکرد یا روابط شما تأثیر گذاشته است؟ امروز با هم بررسی می‌کنیم که این خشم از کجا آمده، چگونه کاهش می‌یابد و در چنین مواقعی چاره کار چیست؟ در ادامه، با دو دیدگاه متفاوت به موضوع فوق نگاه خواهیم کرد.

 

نگاه اول؛ بازگشت به خویشتن

از زمان‌هایی که آدم‌ها برای دوستان و آشنایان و عزیزانشان با کبوتر نامه می‌فرستادند یا حتی قبل‌تر از آن، زمانی که با دود به دیگری پیام می‌دادند، آدم‌هایی بوده‌اند که پیام را ‌گرفته، اما جواب نمی‌دادند. حالا فرض کنید، کسی که چشم به راه پاسخ مانده است چه شرایط سختی را پشت سر می‌گذارد. البته در آن زمان یکی از فرضیات این بوده است که اصلاً پیام به مقصد نرسیده و به طبع از ناراحتی و نگرانی ارسال کننده نامه کم می‌کرده است. اما امروزه پیشرفت تکنولوژی یک مزیت و یک معضل بزرگ روی دست ما گذاشته؛ حالا تیکی کنار پیام می‌خورد و ما می‌فهمیم پیام به مخاطب رسیده و منتظر پاسخ می‌مانیم. اما داستان جایی غم‌انگیزتر می‌شود که تیک کنار پیام دوتایی شده یا تغییر رنگ می‌دهد و این حاکی از آن است که مخاطب، پیام شما را خوانده و حالا شما از اینکه پاسخی دریافت نمی‌کنید، دچار آشوبی عظیم شده‌اید.

قابل پیش‌بینی و قابل باور است که اکثر انسان‌ها نسبت به بی‌توجهی به پیام‌ها و نظراتشان، خشمگین بشوند. این خشم در روابط مختلف درجات متفاوتی هم خواهد داشت. مثلاً بی‌جواب ماندن در رابطه عاطفی، دردناک‌تر از بی‌جواب ماندن در یک رابطه فامیلی دور است. اما برای رفع این ناراحتی و خشم، ما از ۲ نقطه به مسئله نگاه می‌کنیم. نقطه‌ی برداشت‌های خودمان و نقطه‌ی رفتار دیگران. بگذارید در ابتدا به خودمان بر‌گردیم تا ببینیم چرا ناراحت می‌شویم و در قسمت بعد نقطه مقابل را هم بررسی می‌کنیم.

 

چرا ناراحت می‌شویم، خشمگین می‌شویم یا مضطرب می‌شویم؟

همه احساس‌هایی که داریم بر اساس برداشت ما از اتفاقات و رفتار دیگران است.

  • یک مرد ژولیده با لباسی کثیف دستش را به سمت صورت ما دراز می‌کند. می‌ترسیم چون برداشتمان این است که ممکن است به ما آسیب برساند.
  • راننده‌ای با سرعت از کنار ما در خیابان می‌گذرد. خشمگین می‌شویم چون برداشتمان این است که او در حال تفریح، جان ما را به خطر انداخته است و نظم خیابان را به هم زده است.
  • مردی در حال عبور از پیاده‌رو به شانه شما برخورد می‌کند. خشمگین می‌شوید چون حس می‌کنید او شما را نادیده گرفته و مغرورانه و بی احتیاط از کنار شما گذشته و به شما آسیب زده است.

 

حالا بیاید از زاویه دیگری به این اتفاقات نگاه کنیم:

  • مردی که دستش را به سمت شما آورده، قصد دارد حشره‌ای را از روی صورت شما فراری دهد.
  • راننده‌ای که با سرعت می‌رفت، در راه بیمارستان است و باید با نهایت سرعت همسر حامله‌اش را به مقصد برساند.
  • مردی که به شما برخورد کرده است، نابیناست و امروز عصای سفید خود را نیز در پارک گم کرده است.

حالا چه حسی دارید؟ همچنان خشمگین، ناراحت یا وحشت‌زده هستید؟ می‌توانیم به این نتیجه برسیم که این برداشت‌های ما هستند که به احساساتمان جهت می‌دهند. اینکه چه برداشتی می‌کنیم می‌تواند مهلک‌ترین ضربه را به ما بزند!

اگر بخواهیم به مسئله “پیام‌های بی‌پاسخ” بازگردیم، می‌توانیم کمی به این موضوع فکر کنیم که چه برداشتی‌هایی ما را آزار می‌دهند؟ به بیان ساده‌تر، چرا جوابمان را نمی‌دهد؟ و ما در این حال، چه فکرهایی می‌کنیم؟ “چرا جواب نمیده؟”

  • چون دیگه بهم توجهی نداره
  • چون از چشمش افتادم
  • چون با یکی دیگه داره حرف می‌زنه
  • چون همه چیز بین ما تموم شده
  • چون براش اهمیت ندارم
  • چون می‌خواد دیوونه‌م کنه
  • چون … روم نمیشه بگم …

 

تحلیل کنیم؟ تخیل کنیم یا رویا ببافیم؟

شاید نیاز به همه ابزارهای فکری باشد تا مفهومی دیگر از شرایط دریافت کنیم. تا حدی باید وضعیت را دوباره تحلیل کنیم و تا حدی هم باید مثبت اندیش و خوش‌بین باشیم و نفر مقابل را تصور کنیم. چه چیز را تحلیل کنیم؟ اینکه چه ارتباطی با طرف مقابل داریم؟ آیا آنقدر صمیمیت داریم که فرد مقابل الزامی داشته باشد تا در همان لحظه پاسخگوی ما باشد؟ یا شاید قدری صمیمی هستیم که فرد مقابل نگرانی از بابت برداشت ما ندارد و مطمئن است مشکل ناگفته‌ی او را درک کرده و ناراحت نمی‌شویم. لحن آخرین پیام ارسالی چه بوده است؟ سوالی؟ خبری؟ بعد از جمله آخر منتظر پاسخ هستیم؟ یا گفتگو به پایان رسیده؟ گاهی حتی سوالات ما به طعنه و شوخی مطرح می‌شود و پاسخی ندارد. زمان را هم در نظر بگیرید، چقدر به او مهلت داده‌اید؟ مشکل به سمت حل شدن پیش می‌رود؟

بیایید کمی برداشت‌هایمان را تغییر دهیم

شاید باید کمی نیز تخیل و تصور کنیم. فرض کنید او پیام شما را دیده و ناگهان تلفن همراه‌اش افتاده و دچار نقص شده. بیایید فرض کنیم که پس از دیدن پیام شما کسی او را صدا زده و او گوشی را بدون پاسخ رها کرده و به سمت صدا دویده است. یا فرض کنیم ذهن او درگیر مسئله‌ای بوده و در خیالات و تفکرات خویش غرق شده و در این میان پیام چند نفر را باز کرده و صرفاً از آن‌ها عبور کرده و فراموش کرده است که پاسخ دهد. یا در نظر بگیرید در خیابان است و به خاطر ترس از دزدیده شدن گوشی، فعلاً نتوانسته پاسخ درستی بدهد.

نتایج تغییر برداشت‌هایتان چیست؟ آیا حالا با آرامش بیشتری فکر نمی‌کنید؟ حتی اگر برداشت‌هایتان غلط است، اگر اندکی با آن‌ها آرام شوید کافی‌ است تا فرصتی برای درست فکر کردن و تنظیم درست رابطه داشته باشید. همانقدر که مثبت اندیشی افراطی ضربات سهمگینی به افراد وارد می‌کند، نبود فرضیات مثبت نیز می‌تواند برداشت‌های شما را به سمت نتایج پر خشم، پر تنش و غم‌انگیز سوق دهد.

دیگر چه کنیم؟

  • سعی کنیم فکر بیهوده نکنیم، سخت است اما تلاش کنیم
  • صبور باشیم، نتیجه بهتر خواهد شد
  • عزت نفس خود را حفظ کنیم
  • شروع کننده پیام بعدی نباشیم، (در قسمت بعد توضیح خواهیم داد که چرا)
  • در ذهن خود مشکل پیش‌آمده را تکرار نکنید
  • یک برنامه دیگر را شروع کنید، یک برنامه آموزشی یا تفریحی
  • اگر خیلی دچار این مشکل می‌شویم، یک روانشناس می‌تواند کمک خوبی به ما بکند

نگاه دوم؛ دنیای روان‌پریش بیرونی

برخورد مناسب با مشکلات آنگونه است که زمان‌هایی که از مسئله‌ای دلگیر یا خشمگین یا کلافه می‌شویم، بگردیم و دلایل آن را در خودمان پیدا کنیم. شاید این سخت‌ترین راه باشد اما مفیدترین راه است که در قسمت قبل نیز توضیحات کافی داده شد. اما همیشه هم لازم نیست تمامی تقصیرات را بر عهده بگیریم؛ گاهی با شرایط یا انسان‌هایی مواجه می‌شویم که قرار نیست رفتار درستی با ما داشته باشند، یا از مسئله‌ی روحی یا روانی رنج می‌برند. در این شرایط باید سعی کنیم آرامش خود را حفظ کرده و به جای عصبی و کلافه شدن به این فکر کنیم که قرار نیست انرژی، حال خوب و روزهای شیرین زندگی خود را بیش از حد، فدای حال نابسامان دیگران کنیم.

در این بخش  از سویی دیگر به شرایط نگاه می‌کنیم. از سوی جنگل نابسامان اخلاقی که هر کس در زندگی خود دارد. هر چقدر شما مراقب رانندگی خود باشید، اما هزاران نفر با هزاران رفتار خطرناک و عادات مخرب در خیابان، در کنار شما رانندگی می‌کنند. شاید روزی کسی به ما برخورد کند… در این قسمت می‌خواهیم بگوییم آدم‌ها شاید پیام‌های خود را گونه‌ای دیگر به شما می‌رسانند؛ این بار  با “جواب ندادن”! پس چه کنیم؟

پایان یک رابطه

فرد مقابل هر کسی که هست و هر موضعی که نسبت به شما دارد. شاید دیگر نمی‌خواهد با شما ارتباط داشته باشد. تمام شده. تلخ یا شیرین، مهم یا بی اهمیت، سیاه یا سفید، باید به این برسید که تمام شده. فقط اینگونه تمام شده که فرد مقابل شما به قدری بالغ، قدرتمند و مسئولیت‌پذیر نیست که با اعلام قبلی به شما رابطه را پایان دهد. شاید هم از واکنش شما می‌‌ترسد. در این گونه مواقع در صورت وجود زمینه اتمام رابطه، واقع‌گرایانه، غیر احساسی و مقتدر برخورد کنید و هر چند شرایط را برای اتمام ارتباط تسهیل می‌کنید ولی فرد مقابل را در فشار پاسخ قرار ندهید.

 

زبانی که باز نمی‌شود

ممکن است فرد مقابل شما، در جواب پیامی که به او داده‌اید، توان پاسخگویی مناسبی نداشته باشد. مثلاً سوألی از او پرسیده‌اید و از دادن پاسخ به سوأل شما شرم دارد. یا وظیفه‌ای به او محول کرده‌اید که نسبت به انجام آن توانایی یا تمایل ندارد و ضمناً از بیان عدم توانایی خود به هر دلیلی عاجز است. در این گونه موارد سعی کنید از جملاتی استفاده کنید که به طرف مقابل القا کنید که توسط شما درک شده و در صورت وجود مشکل، پذیرای صحبت‌های او هستید.

اصل کم‌یابی

اصل کمیابی در روانشناسی گویای این نکته است که برای انسان‌ها آنچه منحصربه‌فردتر و کمیاب‌تر می‌شود، بیشتر ایجاد علاقه می‌کند. این اصل می‌تواند چند جنبه مختلف در ارتباط شما داشته باشد. جنبه اول اینکه طرف مقابل شما سعی می‌کند تا با پاسخ ندادن و محدود کردن وقت ارتباط با شما، اندک زمان ارتباط را برای شما جذاب‌تر کند و خود را در موضع کنترل‌گر رابطه قرار دهد. با این کار شما موضعی التماسی در این ارتباط خواهید گرفت و همواره به دنبال توجه نفر مقابل خواهید بود. در این صورت شما همواره به او فکر می‌کنید و ممکن است در تخیلات خود نیز در کنار او باشید.

جنبه دوم آنکه  فرد مقابل پاسخ شما را نمی‌دهد تا بر اساس همین اصل کمیابی، توجه مضاعفی دریافت کند، که این موضوع می‌تواند حاصل از آسیب‌های روانی فرد مقابل باشد. شاید او نیاز به بودن در مرکز توجه دارد. شاید حس طردشدگی، پایین بودن عزت نفس و اضطراب و ترس‌هایی که در گذشته و حال از ترک شدن دارد را هم اکنون به طور موقت سر و سامان داده و حالا با قربانی کردن شما، این حس را به شما نیز منتقل می‌کند. درمان این اختلالات به عهده شما نبوده و شما صرفاً می‌توانید با اقداماتی، از آسیب‌های آن بگریزید.

اقدامات فوری

تمامی اقدامات فوری که می‌توانید انجام دهید این است که صبر کنید! باید جلوی آسیب دیدن خودتان را بگیرید. نباید اجازه دهید روان شما بازیچه دیگران قرار گیرد. هر چند باز هم قبل از هر برداشت توصیه می‌کنیم مثبت اندیش باشید، اما فی‌الحال چه کنیم؟

  • آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید و به هیچ عنوان به صورت مدوام تماس نگیرید و پیام ندهید.
  • برای خود بازه زمانی بگذارید و سپس دکمه اتمام ارتباط را بزنید. به عنوان مثال یک زمان ۵ روزه بگذارید و اگر در این زمان پیامی نرسید، دیگر هیچ پیامی ارسال کنید و مخاطب را فراموش کنید.
  • شاید او قصد دارد شما را در “خماری” بگذارد. شما به خودتان اجازه ندهید به خماری بروید. خود را مشغول کاری ارزشمند کنید. یک پادکست گوش بدهید یا یک کتاب بخوانید.

اقدامات غیر فوری

  • در اینگونه موارد از همان اصل کم‌یابی به صورت معکوس استفاده کنید. به این صورت که کمتر پیام دهید تا جذاب‌تر باشید. البته سعی کنید این موضوع را آنقدر پیش نبرید که به دیگران آسیب وارد کنید، اما اگر می‌بینید در این بازی وارد شده‌اید و از طرف مقابل محدود می‌شوید، گاهی متقابل عمل کنید.
  • سعی کنید در روابطتان پیام و تماس پر تراکم نداشته باشید، این کار باعث کلافگی و بی‌انگیزگی افراد مقابل می‌شود و اگر کمی اعصابشان هم خورد باشد، چنین برخوردی از آن‌ها عجیب و غریب نخواهد بود.
  • اگر افرادی اینگونه در زندگی شما زیاد یافت می‌شوند، امکان دارد شما زمینه‌هایی در جذب چنین افرادی با اختلالات شخصیتی داشته باشید. برای متوقف کردن این روند حدالمقدور از یک روانشناس کمک بگیرید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا